سه شنبه این هفته با زهرا و سعیده راهمون و دور کردیم تا بریم یک چیزی بگریم بخوریم.زهرا گیر داده بود بریم بستنی بخوریم.گفته بچه بیخیال شو اگه یخ هم نزنیم احتمالا بستنی هاش تاریخ گذشته است.لباش و آویزون کرد و گفت باشه.حالا من گیر دادم که بریم سمبوسه بخوریم و قبول کردند.تو راه پشت ویترین ها کیک بستنی دیدیم.
زهرا باز گفت بریم از این ها بخریم منم گفتم استطاعت مالی نداریم و هفته دیگه میخریم.قرار شد که پولهامون و جمع کنیم و بریم بخریم.قرار شد دیگه شارژ نخریم و خرج بیخود نکنیم.آخرش رفتیم پیراشکی خوردیم.پول نداشتیم دیگه
الان سه شنبه نشده پولهای من تموم شده.دیروزم مامان خانوم رفت از پول خودش برام کیف خریده میگه پولشو بده.من همه پولهامو دادم به لواشک غیر بهداشتی ها
اینجوری نمیشه دخل و خرج من یکسان نیست.تنها من نیستم ها دوستام از من بدترند
حالا ما باید آرزوی کیک بستنی و به گور ببریم
من نمی دونم این هدیه گور بگوری چه جوری دم به دقیقه تو کافی شاپ.والا اونجوری که من یادمه اونم دست کمی از ما نداشت
هدیه قبلا بهم گفته بود یکی رفته پشت حمید حرف زده گفته معتاد به شیشه اس شک ندارم نیلوفر.اینم رفته گذاشته کف دست حمید.حمیدم گفته ببینمش حالشو میگیرم.منم همون لحظه برگشتم تو رو هدیه گفتم حمید غلط کرده به دوستم حرفی بزنه(پسره اندازه فنچه (جکی جان)).هدیه هم بهم گفت من و نیلوفر غلط کردیم منم ناراحت شدم
بعد گفت به نیلوفر که چیزی نگفتی؟منو میگی قاطی کردم انقدر دعواش کردم و گفتم دیگه حق نداره با من حرفی بزنه بعد بگه به کسی نگو.آخه چند روز پیش با حمید بهم زده بود اومده میگه به کسی نگو.منم به کسی نگفتم.خودش جلو من به هرکسی میرسید میگفت من مجرد شدم.آخرین بار تو اتوبوس از دوتا دختر غریبه تو شنیدم که بعنوان خبر جدید بهم میگفتند این دوتا با هم بهم زدند. شاخ در آوردم
ولی از حق نگذریم من یک ماهی بیشتر که نیلوفر و ندیدن و الا بهش میگفتم.آخه من نمی تونم به نیلوفر نگم.فقط به نیلوفر میگم نه کس دیگه
البته من مسائل خصوصی مو به کسی نمیگم به هیچ وجه
راستی امیدوارم تا آخر ترم ما بتونیم بریم اینها رو بخوریم: کیک بستنی و پیتزا و معجون
راستی یک متن جالب درباره حجاب خواندم اونم میذارم اینجا
استاد شهید مرتضی مطهری کلام بسیار زیبایی دارند که می فرمایند:
((طبیعت، مرد را مظهر طلب وعشق وتقاضا آفریده است وزن را مظهر مطلوب بودن ومعشوق بودن. طبیعت ، زن را گل ومرد را بلبل، زن را شمع ومرد را پروانه قرار داده است . این یکی از تدابیر حکیمانه وشاهکارهای خلقت است که در غریزه مرد نیاز وطلب ودر غریزه زن ناز وجلوه قرار داده است .
به عقیده ویلیام جیمز فیلسوف معروف آمریکایی ، حیا وخودداری ظریفانه زن غریزه نیست بلکه دختران حوا در طول تاریخ دریافتند که عزت واحترامشان به این است که به دنبال مردان نروند، خود را مبتذل نکنند واز دسترس مرد خود را دور نگه دارند، زنان این درسها را درطول تاریخ دریافتند وبه دختران خود یاد دادند .
همواره این ماموریت به جنس نر داده شده است که خود را دلباخته ونیازمند به جنس ماده نشان بدهد. ماموریتی که به جنس ماده داده شده این است که با پرداختن به زیبایی ولطف وبا خودداری واستغناء ظریفانه، دل جنس خشن را هر چه بیشتر شکار کند واو را از مجرای حساس قلب خودش وبه اراده واختیار خودش در خدمت خود بگمارد)). ۱
درواقع نیازی در مردان وجود دارد که مردان را علاقه مند به کشف ناشناخته ها می کند وزحمتی که در مسیر کشف ناشناخته ها و بدست آوردن آنها می کشند موجب می شود این نیاز رفع شود که در غیر این صورت این نیاز رفع نشده و به صورت عقده ای روانی در مرد باقی می ماند وجالب اینجاست که نه تنها روانشناسی اسلامی بلکه حتی روانشناسی غربی نیزاین ویژگی مردان را تائید می کند.
آلفرد هیچکاک کارگردان غربی در این باره می گوید:
((من معتقدم زن هم باید مانند فیلمی پرهیجان وپر آنتیک باشد بدین معنی که ماهیت خود را کمتر نشان بدهد وبگذارد مرد برای کشف آنها بیشتر به خود زحمت دهد . زنان شرقی تا چند سال پیش به خاطر حجاب ونقاب وروی بندی که به کار می بردند ، خود به خود جذاب می نمودند وهمین مسئله، جاذبه نیرومندی به انها می داد)).۲
در کتاب قرآن و مقام زن این گونه می خوانیم که:
((حیا یکی از لطیف ترین دلفریبی های زن است، زنان بی شرم جز در موارد زود گذر، برای مردان جذاب نیستند)).۳
حال با توجه به مطالب بالا درمی یابیم که هرچیزی که پنهان تر باشد برای مردان جذاب تر است و این در مورد تمام مردان صدق می کند زیرا از ویژگیهای شخصیتی مردان می باشد.واز طرف دیگر انسان نسبت به هرچه که منع شود حریص تر می شود.و برای هرچه که بیشتر زحمت بکشد آن چیز در نظرش عزیز تر می گردد که در این مورد ویل دورانت در لذات فلسفه چنین بیان می کند:
((آنچه بجوییم ونیابیم عزیز می گردد. زیبایی به قدرت میل بستگی دارد. میل به اقناء وارضا، ضعیف وبا منع وجلوگیری ، قوی می گردد)).۴
ویکتورهوگو نیز در این باب این گونه بیان می کند که:
((اصولا زن ، عفیف، زیبا ودلپسند است، وجاهت توام با وقار وعفت، به زن قدرتی می دهد که قویترین مردان را یارای مقاومت در برابر او نیست، بلکه آنها را به خضوع وتعظیم در مقابل خویش وا می دارد)).۵
غنچه ای تا هست پنهان در حجاب می کند از او خزان هم اجتناب تا نقابش باز از سر می شود با نسیمی زود پر پر می شود ۶ و در پایان مقاله را با بیانات ارزشمندی از رهبر انقلاب پیرامون همین موضوع به پایان می رسانیم:
((عفت در زن، وسیله ای برای تعالی وتکریم شخصیت زن در چشم دیگران، حتی در چشم خود مردان شهوتران وبی بندوبار است. عفت زن، مایه احترام وشخصیت اوست )).
سلام دوست خوبم،
با خوندن این نوشته، یاد خاطرات روزاهای دانشجویی خودم افتادم. من هم مشکلات مالی زیادی داشتم، مخصوصا چون مسیرم به دانشگاه دور بود، بیشتر پول تو جیبیم صرف کرایه می شد و آخر هفته هیچ چیزی نمی موند....
ولی خوب این روزها هم عالمی داره، با همه سختیهاش قدرشونو بدون.
موفق باشی عزیزم
بی پولی مشکل خیلی از ما هاست. نگران نباش.
هیچی به بای سمبوسه نمیرسه ..البته اگه هندی ساز باشه نه بهداشتی و باکلاس لووووووووووول... من دانشگاه همش کرواسون با دوغ میخوردم هر چی بول داشتم میرفت کبی..
خوشبحالت بچه مایه دار
نوشته های اخرش خیلی با محتوا بود
ممنون ..
مایه دار چیه؟ دوغ نیم درهمه همش کرواسونوم ازدر بیتاش بود که یه درهمه!!!