مسجد

دیروز صبح بعد نماز هفت بار سوره توحید و خواندم که امروز هیچ گناهی نکنم.تا حدودی اثر داشت ولی من گناهامو شمرد چند باری فش دادم دو بار غیبت کردم و بقیشو یادم نیست.ولی کم تر شدش.الانم خواندم ببینم چطور میشه.

از صبح یک کمی درس خواندم و صبحانه ام طبق روال ماه محرم حلیم خوردم

سر ظهری با آبجیم رفتیم مسجد.با یک حاج خانم باز بحثم شد.همشون فکر میکنند علامه دهرند و فتوا صادر می کنند.میگه اگه جایی بشینی که مهر کس دیگه اس نمازت قبول نیست.منم گفتم ان شاالله قبوله.خونه خداست فوقش میره عقب تر.حالا گیر داده بود منم از اون ور ول کن نبودم.

انقدر گیر میدن دو نفرم میخواهند بیان فراری بشن.مثلا سجاده ات کجه.الان قعطی وصل شو.جلو فاصله هست وصل نیستیم.از کل نماز جماعت قطع و وصلشو فهمیدن.

تازه انقدر سوختم میگه جوون ها فقط ظهر عاشورا واسه ناهار میان مسجد!!!

حالا خوبه من هر روز مسجدم ها.

بازم من ازش عذر خواهی کردم و دوست شدیم.

بعد نماز  موقع سینه زنی دیگه انقدر گریه کرده  بودم باید دماغمو با پیرنم پاک میکردم.

دیدم اوضاع ناجوره برگشتیم خونه و ناهار هم نگرفتیم که ثابت کنیم ما واسه چیز دیگه رفتیم.

اصلا بیرون نرفتم چون اعصابم راحت تر بود.میرفتم دو تا ابله میدیدم میگرفتم میزدمشون شر میشد.

از همه بدتر نگاهم به نامحرم می افتاد.

دیروز تو زندگی من معجزه شد البته یک چیز درونی بود و کسی متوجه نشد.خدا جواب دعاهامو داد. 

شمع شدی شعله شدی سوختی خاک برسرت هیچی نیاموختی.روز دانشجو رو به همه سرکاران امروز و بیکارای فردا تبریک میگم

نظرات 7 + ارسال نظر
حسین رضایی 16 - آذر‌ماه - 1390 ساعت 05:38 ب.ظ http://rezaei307.blogsky.com

سلام
ادم عجیب غزیبی هستی
والا نمیدونم چی بهت بگم
راستی قالب ئبلاگت هم قشنگه هااااااااااا

رضا 17 - آذر‌ماه - 1390 ساعت 01:31 ق.ظ http://sedayekhasteyebaron.blogsky.com

ببینم فیلم جنگی زیاد نگاه میکنی..
اره میدونستم ..
اصلا تابلویه همرو میخوای بزنی

reza 17 - آذر‌ماه - 1390 ساعت 12:27 ب.ظ http://patoogh-irooni.blogsky.com/

سلام
ممنون از راهنماییت ولی وقتش رو اونقدر ندارم که به هر دو تا وبلاگم (پاتوق و گالری عکس های کمیاب) سر بزنم .
در اون یکی وبلاگم هم کلی تبلیغات برای پاتوق دارم انجام می دم چون آمار روزانه 1000 بازدید رو داره .
ولی با همه ی این ها هفته ای یک پست رو میذارم و ازت دوباره دعوت میکنم برای نویسندگی بیای
دیگه نوسنده ی تنها نیستی بلکه مدیر شدی و اختیارات بیشتری داری
به امید دیدن دوباره ات در پاتوق

مهرداد 17 - آذر‌ماه - 1390 ساعت 12:27 ب.ظ http://mehrdad-110.blogfa.com

سلام
گیر نده تا چیزی بهت بگم چون دل سنگ هم برام آب میشه حالا دل شما جای خودش رو داره

کی گیر دادم؟
نگو به من چه؟
من دلم واسه هیچ مردی آب نمیشه

مهدی 18 - آذر‌ماه - 1390 ساعت 09:01 ق.ظ http://bivatan.blogsky.com

سلام.
محرما صبح حلیم داری ما ظهر و شب قیمه!!!! البته قیمه نذری هستش و خوردنی...
یه شوخی: راستی نوشتی از همه بدتر نگاهم به نامحرم می افتاد. ... منظورتون اینه که چشم نامحرم بهتون میفتاد؟؟؟؟؟!

نه من چادر سرم نامحرم کجای منو میخواد ببینه بدبخت؟

somaye 18 - آذر‌ماه - 1390 ساعت 05:50 ب.ظ http://s-lover.blogfa.com

صبر کن عشق تو تفسیر شود بعد برو ،
یا دل از ماندن تو سیر شود بعد برو ،
خواب دیدی که دل دست به دامان تو شد
، تو بمان خواب تو تعبیر شود بعد برو ،
لحظه ای باد تو را خواند که با او بروی
، تو بمان تا به یقین دیر شود بعد برو
، صبر کن عشق زمینگیر شود بعد برو
، یا دل از دیده ی تو سیر شود بعد برو ،
تو اگر کوچ کنی بغض خدا می شکند ، تو بمان گریه به زنجیر شود بعد برو

عاشقی؟ آخی...
مردا سر و ته یک کرباسند بی خیال

مهرداد 19 - آذر‌ماه - 1390 ساعت 12:31 ب.ظ http://mehrdad-110.blogfa.com

اخم نکن بهت نمیاد
والا از جفای روزگار دل سنگ آب میشه البته اگر دلش گوشتی نباشه و زن نباشه

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد